امروزه فروش خیلی سخت شده است، مشتریها خیلی بد قانع میشوند، پرماسیدن میکنیم که آنها همواره تخفیف میخواهند. تمام افرادی که در کار فروش هستند مشاهده میکنند که این ایام فروختن کالا یا خدماتشان مشکلتر شده است. چرا؟ به خاطر اینکه ما داریم اصول اولیهمان را فراموش میکنیم. چه زمانی ما میتوانیم حقمان را بگیریم و بگوییم که کالای ما چقدر ارزش دارد.
شما میخواهید ببینید که چگونه میتوانید فروش بهتری داشته باشید هوده بیشتری به دست بیاورید برای این شغل ترفندهایی را به شما یاد میدهم.
مشتری را شیفته خود کنید
وقتی میخواهید یک همنشین پیدا کنید، از خودتان انرژی میگذارید. محاسن خودتان را به او میفروشید، کوشش میکنید او را شیدا خویش کنید. مشتری نیز اینگونه است، میخواهد شما او را مجذب خویش کنید، او را تحت کارایی خود قرار دهید. بگویید: عجب فروشندهای، عجب توانایی فروشی.
برای این شغل باید اعتمادبهنفس داشته باشید. نسبت به تواناییهای خودتان دانش کامل داشته باشید. هر چقدر فروش اکثریت داشته باشید، اعتمادبهنفستان بالاتر میرود و تواناییهایتان را بهتر تشخیص میدهید.
روحیه برد داشته باشید
آیا ما همواره باید در فروش برنده باشیم؟ این استعداد است که بتوان همواره در حیات برنده بود؟ اگر میخواهیم در فروش موفق باشیم آیا مجبوریم همواره برنده باشیم؟
تا نزدیک زیادی بله، وقتی که در مساوی یک مشتری هستید شما دارید یک شو برگزار میکنید، همواره دارید یک نمایش اتمام میدهید. بحث نمایش یک عملکرد است و وقتی بحث نمایش و عملکرد میشود مسلما باید در کناره آنها برد باشد. اگر بتوانیم شمار زیادی از فروشها را ببریم موفق میشویم. برنده شدن در فروش بسیار خوب است ما میخواهیم که ملت ما را همنشین داشته باشند، فردی شناخته شده باشیم، در این چهره پرماسیدن خیلی خوبی خواهیم داشت و این شغل فروش را برای شما راحت میکند.
به مشتری دروغ نگویید، راستگو باشید
وقتی شما به کالا یا خدماتتان اعتقاد نداشته باشید، امکان ندارد بتوانید چیزی به مشتری بفروشید. مشتری کاملا متوجه میشود که شما اعتمادبهنفس کافی ندارید و ممکن است اندیشه کند که شما دارید به او دروغ میگویید و دروغ در فروش بزرگترین اشتباهی است که یک رئیس فروش میتواند اتمام دهد.
خیلی از کسان این کار را میکنند، خیلی هم طبیعی به عقیده میرسد به خاطر اینکه یاد گرفتهاند که همینطوری یک حرفی را بزنند؛ اما مشتری متوجه میشود که میخواهند سرش را کلاه بگذارند. با رویکرد اشتباه وارد قضیه نشوید، راستگو باشید سعی کنید مزیتهای محصولتان را برای آنها بگویید.
برای محصول یا خدماتتان ارزش قائل شوید
اگر شما برای فرآورده یا خدماتتان ارزش قائل نباشید، اگر متوجه نباشید، بر این باور نباشید که این بهترین محصولاتی است که دارید ارائه میکنید، سایر به هیچ وجه نمیتوانید سود داشته باشید. شما باید در موعد فروش به این نکته پروا داشته باشید که محصولتان فرآورده نکویی است به آن ارزش بدهید و نسبت به محصولتان فرهنگ کافی داشته باشید.
چگونه بدون سختی بسیار ارزش کالا یا خدماتتان را بالا ببرید
باید با مشتریان مشارکت کنید و بتوانید در این مقوله محصولی بفروشید که منطبق بر نیازهای مشتریان باشد. باید به نیازها و مطالبات مشتریان پاسخ دهید. اگر بخواهید مقاوم کنید که همهکاره هستید نمیتوانید به منظور خاصتان برسید. باید در معاملات به حرف مشتریان گوش کنید، گاهی مشتریان خودشان هم نمیداند که چه میخواهند. ما باید در این گویه نزاکت آنها را افزایش دهیم و به آن نشان بدهیم که چقدر بیچارگی دارند و چقدر باید در این گویه کار کنند.
دانش خود را در فروش بالا ببرید
مهارتهایتان را به احسان بشناسید، روش مذاکره کردن با دیگران را یاد بگیرید، بازار را خوب بشناسید، در دورههای آموزشی پیوسته با شغلتان آموزش ببینید، در سمینارها و همایشها شرکت کنید و از تجارب کسان موفق بهرهگیری کنید. آنگاه شما حس میکنید که تنها کسی هستید که این میزان نزاکت را در زمینه کاریتان دارد. از این روش میتوانید برنده باشید و مشتریهای احسان داشته باشید.
تفاوت فروشندهها
اگر نمیتوانید محصولاتتان را با بها مناسب بفروشید یعنی بدترین فروشنده هستید. تفاوت فروشندهها در چیست؟ کل ما یکسان به دنیا آمدهایم، آیا استعداد است؟ خیر افراد با استعداد لزوما فروشندههای نکویی نیستند. تجربه، مهارت و ادب اینها هستند که به ما توانایی فروش متمایز از سایر فروشندهها را میدهد. اکثر فروشندهها وقتی برای خرید وارد مغازهای میشوند اگر فروشنده برای کمک به آنها بیاید از او گریز میکنند جالب است، نه؟ چون فروشنده از فروشنده سایر خوشش نمیآید ولی باید بدانیم که احترام به فروشنده سایر بزرگداشت به خودمان است.
بحران پس از فروش
مشتری پس از خرید از شما ناگهان مبتلا ترس میشود که چه اشتباهی کردم نباید این را میخریدم، باید برگردم و آن را بعد بدهم. دائما این اتفاق میافتد ولی به چه صورت میتوانیم این دریافتن را در مشتریان از بین ببریم.
اگر ما به اندازه کافی به مشتریانمان تعلیم دیتا باشیم، آنها مبتلا این سخت نمیشوند ما باید خدماتی ارائه نماییم که خودمان به آنها سربلندی کنیم باید طوری شغل کنیم با مشتریان به گونهای رفتار نماییم که آنها مفتوح هم قبل ما برگردند. اگر شما فروشنده نکوداشتن باشید نه فقط مشتری مبتلا چالش پس از فروش نمیشود بلکه میرود و به دهها نفر دیگر مزیتهای شما را میگوید و این نکته خیلی مهمی است اگر کسی ارجاع ندهد شما را به سایرین این نشانه میدهد که شما فروشنده نکویی نبودید.
لیستی از سوالات در زمینه کاریتان تهیه کنید
برای نمونه اگر فرش فروش هستید از مشتری خویش بپرسید: اندازه منزلتان چقدر است، دکوراسیون اتاقتان چه رنگی است.
به اعتراضات با متانت استجابت دهید
شما باید پاسخگو باشید، سرپرست باشید در برابر محصولی که میفروشید باید برای مشتریان خود وقت بگذارید و با حوصله سوالات آنها را استجابت دهید.
هدف داشته باشید
برای خودتان هر سال یک قصد مشخص کنید. برای مثال: من باید الی پسین سال جاری 100 تا منزل بفروشم. سپس تعیین کنید برای این شغل چه میزان وقت باید بگذارید، چه شمار پرسنل دربایستن دارید و چند الی تلفن باید بزنید.
تلفن خویش را برادر داشته باشید
بعضی از شما از تلفن متنفر هستید، انگار ذهنی خویش را تغییر دهید بیاید به جای اینکه متعلق به متنفر باشید عاشق تلفن و صدای زنگ آن باشید.
در کارهایتان نظم داشته باشید
به یاد داشته باشید که هر چقدر منظمتر باشید کارآمدتر خواهید بود. اگر کارها را به هنگام اتمام دهید خیلی دقیقتر جزئیات آن کار در ذهنتان باقی میماند.
برای دریافت مشاوره رایگان با آژانس دیجیتال مارکتینگ آوش تک در تماس باشید.
توازون و ترازمندی داشته باشید
وقتی در استخر آب گذرگاه میروید پیش درآمد مسیر رفتن برای شما سخت است ولی به مرور این کار راحتتر میشود و پس از مدتی خود جریان آب شما را به جلو هل میدهد و به شما در گذرگاه رفتن کمک میکند. در پیشه نیز اینگونه است، وقتی پیشه سختی را سپریدن میدهید با گذشت موعد سختی آن از بین میرود، هر چقدر اغلب تلفن بزنید و اغلب بفروشید کمکم خود این عمل به چهره یک جریان شما را به جلو میبرد چون شما فرهنگ و چیرگی به دست میآورید؛ ولی گاهی اوقات چشم براه میشوید که کسان به سراغتان بیایند این اشتباه است شما باید شروع به راه رفتن کنید.
خودتان رئیس خودتان باشید
باید در ذهنتان مسئول خودتان باشید، شما نباید پیگیری مسئول بگردید باید خودتان رئیس خوب خودتان باشید.
راز موفقیت چیست؟
با خود بگویید ماموریت حیات من فروش است، من به آن افتخار میکنم و میخواهم که این محصولات را به مشتریان بفروشم.
باید فرهنگ داشته باشید، تخصص داشته باشید، حرفهای باشید. تمرین کنید روی مهارتهایتان پیشه کنید، اگر به خودتان مطمئن باشید میتوانید مشتری را تحت کارایی خود قرار دهید.
به مشتریان خوش آمد بگویید، فکرشان را حاضر خرید بکنید، اعتماد آنها را جلب کنید، با صداقت بفروشید در این چهره بهتر از شما خرید میکنند.
:: بازدید از این مطلب : 108
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2